ویژهنامه اقتصادی شرق– باید زاویه دید را تغییر داد. فضای رسانهای شکل گرفته با تاکید مداوم بر فرزندآوری بیشتر برای مقابله با سالخوردگی جمعیت تنها یک نگاه تک بعدی و ورود به بحث از زاویه اشتباه است. عباسی شوازی، رئیس موسسه مطالعات جمعیتی کشور و نایب رئیس انجمن جمعیت شناسی ایران پرسش کلیدی را این چنین مطرح میکند: آیا با فرزندآوری زیاد میتوان جلوی سالخورده شدن جمعیت را در سالهای آتی گرفت؟ رئیس مؤسسه مطالعات جمعیتی کشور پاسخش به این پرسش منفی است. جلوگیری از سالخوردگی یعنی ایجاد شرایطی مناسب برای جوان امروز تا در سالخوردگی زندگی سالمتری داشته باشد و دیر از کارافتاده شود. بحث سالخوردگی با ارایه خدمات مناسب با سالمندان گره خورده است. حمل و نقل عمومی مناسب حال سالمند، خدمات بهداشتی مطلوب برای او و ابزار و خدمات مناسب شهری برای ایجاد زندگی بهتر برای سالخوردگان، سیاستهای بارز در این حوزه است. پس فرزندآوری مقولهای متفاوت و مجزا از سالخوردگی است که البته در دستهبندی سیاستهای جمعیتی در جای خود قابل رهگیری است.
با توجه به کاهش شدید باروری در دهههای اخیر و نیز ساختار فعلی جمعیت که بیشتر آنها جوان هستند، در آینده نیز جمعیتی که در معرض سالخوردگی قرار میگیرند سرعت بالایی خواهد داشت. با اینحال باید توجه داشت که افرادی که در آینده به سن ۶۰ سالگی میرسند، با افرادی که در دهههای گذشته به این سنین میرسیدند، وضعیت متفاوتی خواهند داشت. محمدجلال عباسیشوازی میگوید: در گذشته سالخورده به کسی گفته میشد که به سن ۶۰ سالگی میرسید. در آن زمان، افراد تحصیلات پایینتری داشتند. عمدتا به کارهای یدی و فیزیکی میپرداختند، و بنابراین قدرت فیزیکی آنان در سنین ۶۰ سالگی ضعیف میشد و مهمتر از آن، این شاخص بر مبنای سطح امید زندگی آنزمان که به مراتب پایینتر از سطح امروزی بود تعریف میشد. اما امروزه سن امید به زندگی به ۷۰ سال و بالاتر رسیده است. از این رو باید سعی شود آموزشهای لازم برای افراد در سنین میانسالی ارائه شود تا در سنین سالخوردگی امید زندگی توام با سلامت داشته باشند. در کشورهایی مانند ژاپن و آلمان که کشورهای سالخوردهای هستند بالاترین تولید ناخالص داخلی را در اختیار دارند. برای آنکه مانند این کشورها در زمان سالخوردگی جمعیت اقتصاد پویایی داشته باشیم لازم است به شرایط فعلی جامعه توجه کنیم و نیازهای جمعیت جوان را مورد توجه قرار دهیم. محمدجلال عباسیشوازی، رئیس مؤسسه مطالعات جمعیتی کشور و نایبرئیس انجمن جمعیتشناسی ایران در گفت و گو با شرق پاسخ مشخصی به دغدغه این روزهای مسئولانی که سیاست فرزندآوری را دنبال میکنند میدهد. پاسخی که روشن میکند راه پیش گرفته شده اساسا منتهی به مقصد نمیشود.
- در سال ۱۳۶۰ بیش از ۵۰ درصد از جمعیت ما بین ۱۵ تا ۶۴ سال سن داشتند. برآوردها نشان میدهد سهم این گروه در سال ۱۴۳۰ به ۶۴ درصد میرسد. یعنی در سال ۱۴۳۰ وضعیت به مراتب بهتری نسبت به سال ۱۳۶۰ خواهیم داشت. علت نگرانیها برای سالخودرگی جمعیت از کجا نشات میگیرد؟
بحث سالخودرگی جمعیت در جای خود قابل تامل است، اما نگاه تک بعدی به این مساله قابل نقد است. اینکه به جای تحلیل و نگرش جامع در مورد ساختار سنی جمعیت که شامل نوجوانان، جوانان، میانسالان و سالخوردگان است، تنها به فکر سالخوردگی جمعیت در سالهای آینده و یا در سال ۱۴۳۰ باشیم دیدی ناقص و تقلیل گرائی است. علاوه بر آن، هم اکنون بخشی از جمعیت کشور سالخورده است با نیازهای مخصوص به خود. از این رو باید به جای نگرانی در مورد آینده سالخوردگان، به فکر تامین نیازهای آنان در حال حاضر باشیم. بخشی از سالخوردگان در نقاط روستایی زندگی میکنند که اغلب با نیازهای اولیه روبرو هستند. ساختار جمعیتی روستاها به هم خورده، و با توجه به مهاجرتهای روستا به شهر، اکثر روستاها امکانات اندکی برای تامین نیازهای سالخوردگان در اختیار دارند. ساختار خانههای بهداشت روستائی و خدماتی که ارائه می دهند مربوط به دهه ۶۰ و ۷۰ است که عمدتا خدمات مراقبتهای مادر و کودک ارایه میدهد. امروز دیگر آن نوع خدمات پاسخگوی نیازهای جمعیتی که در روستاها به سنین سالخوردگی رسیدهاند، نیست. مهاجرت فرزندان روستاییان به شهرها، چهره روستاها را سالخورده کرده اما کماکان خدماتی که ارایه میشود تغییری نکرده، و حتی در بسیاری از روستاها خدمات بصورت مستمر ارائه نمیشود، و بهداشتیاران پزشکان خانوار روستائی در هفته یا هر دو هفته بازدیدی از خانههای بهداشت روستائی دارند. از سوی دیگر در شهرها نیز بهرغم تحولاتی که صورت گرفته، خدماتی که باید به طور طبیعی به سالمندان ارایه شود؛ وجود ندارد. چه خدمات بهداشتی و چه خدمات شهری مثل پیادهروها، اتوبوسها و متروها برای سالمندان مناسب نیست. بنابراین در هر زمان باید سیاستهای خدمات شهری مناسب با ساختار جمعیت باشد، و خدمات مناسب برای زیر گروههای جمعیتی ارائه دهد. بر همین اساس است که من معتقدم به جای نگرانیهایی که امروز برای سالخوردگی جمعیت در آینده مطرح میشود، بایستی به فکر برنامه ریزی و ارائه خدمات به سالخوردگان در حال حاضر بود، تا نهادهای لازم برای پاسخگوئی به نیازهای آینده سالمندان ایجاد شود.
- پیشبینیهای جمعیتی نشان میدهد ایران در آینده با جمعیتی سالخورده روبرو خواهد بود، به نظر شما این تغییر ساختار چه الزماتی بدنبال دارد؟
با توجه به کاهش شدید باروری در دهههای اخیر و نیز ساختار فعلی جمعیت که بیشتر آنها جوان هستند، در آینده نیز جمعیتی که در معرض سالخوردگی قرار میگیرند سرعت بالایی خواهد داشت. با اینحال باید توجه داشت که افرادی که در آینده به سن ۶۰ سالگی میرسند، با افرادی که در دهههای گذشته به این سنین میرسیدند، وضعیت متفاوتی خواهند داشت. در گذشته سالخورده به کسی گفته میشد که به سن ۶۰ سالگی میرسید. در آن زمان، افراد تحصیلات پایینتری داشتند. عمدتا به کارهای یدی و فیزیکی میپرداختند، و بنابراین قدرت فیزیکی آنان در سنین ۶۰ سالگی ضعیف میشد و مهمتر از آن، این شاخص بر مبنای سطح امید زندگی آنزمان که به مراتب پایینتر از سطح امروزی بود تعریف میشد. اما امروزه سن امید به زندگی به ۷۰ سال و بالاتر رسیده و در برخی از کشورها امید زندگی به مرز ۸۰ سال رسیده است. متخصصان جمعیتی و بهداشت معتقدند که سن و شاخصهای سالخوردگی باید باز تعریف شوند. به عنوان مثال، گفته میشود افراد ۶۰ ساله امروز همانند ۵۰ سالههای دهه ۱۳۵۰ هستند. بر این مبنا، در برخی از کشورهای اروپائی این بحث دنبال میشود که سن بازنشستگی را بیش از این به تاخیر بیندازند.
نکته مهم دیگر این است که باید سعی شود آموزشهای لازم برای افراد در سنین میانسالی ارائه شود تا در سنین سالخوردگی امید زندگی توام با سلامت داشته باشند. بر این اساس، با توجه به ساختار سنی جوان کشور، اگر برنامههای توسعهای مناسبی را دنبال کنیم؛ جمعیتی که امروز در معرض کار است و در شرایط سنی ایدهآل قرار دارد، میتواند سالخوردگی موفقی در پیش داشته باشد. سوال این است که آیا با افزایش موالید میتوان از سالخوردگی جمعیت کاست؟ پاسخ این است که حتی در صورت افزایش موالید تعداد سالخوردگان در آینده کاهش نخواهد یافت. هرچند سیاستهای تسهیل فرزندآوری مطلوب و لازم است اما دو مقوله فرزندآوری و سالخوردگی متفاوت بوده و هر کدام مستلزم برنامهریزیهای مجزا هستند.
من مشخصا این پرسش را مطرح میکنم که آیا با توجه به شرایط حاضر ما باید نگران آینده باشیم؟ به نظر شما در یک وضعیت بحرانی قرار گرفتهایم؟
خیر. اولا ساختار نسبی جمعیت ایران در یک وضعیت استثنایی قرار دارد که به فرصت طلائی و یا پنجره جمعیتی تعبیر می شود، و به واسطه آن پتانسیل ارزشمندی برای اقتصاد هم در سطح کلان و هم در سطح خرد برای بهبود وضعیت زندگی فردی وجود دارد. اهمیت ساختار سنی در سطح کلان وجود جوانان و تحصیلکردگان بویژه درصد بالای زنان تحصیلکرده است. اگر بتوانیم از این مولفه ها و موهبتهای جمعیتی بدرستی استفاده کنیم، میتوانیم هم به رشد سرمایهگذاری و هم پسانداز امید داشته باشیم، و به تبع آن رشد اقتصاد و بهبود شرایط زندگی مردم تامین خواهد شد. بهبود زندگی فردی نیز یعنی کاهش نگرانی برای تهیه مسکن و سایر هزینههای زندگی. در صورت تحقق این شرایط است که زوجین و خانواده ها می توانند ایده آلهای خود در زمینه ازدواج و فرزندآوری را تحقق بخشند. بنابراین به جای آینکه نگران آینده باشیم باید زمینه های استفاده از پتانسیل موجود را فراهم نمائیم.
- با وجود در اختیار داشتن چنین پتانسیلی اما سطح رفاه زندگی به مراتب در سالهای اخیر بدتر شده است.
اگر وضعیت رفاه امروز را با ۱۰، ۲۰ یا سالهای پیش از آن مقایسه کنیم، ملاحظه خواهیم کرد که دو اتفاق افتاده است. از یک سو شرایط زندگی بسیار متفاوت از گذشته شده و در مجموع بهبودی در سطح زندگی و رفاه مردم صورت گرفته است، و از سوی دیگر سطح توقعات و انتظار افراد از زندگی نیز افزایش یافته است. به این ترتیب شرایط زندگی با توجه به خدمات، ابزارها و تکنولوژی که در اختیار خانوارها قرار گرفته ارتقا یافته است با اینحال ممکن است که سطح انتظارات مردم برآورده نشده و در نتیجه برخی احساس میکنند که سطح رفاه آنها کاهش یافته است. به عبارت دیگر، به طور واقعی سطح رفاه کاهش نیافته بلکه انتظارات مردم افزایش یافته است. انتظاراتی که با واقعیت فاصله دارد. در گذشته تعداد خانوارهایی که خودروی شخصی نداشتند؛ زیاد بود، امکانات رفاهی دیگر نیز همانند آنچه امروز در اختیار است وجود نداشت اما مردم از زندگی خود رضایت داشتند. البته این به مفهوم آن نیست که مشکلاتی مانند بیکاری، کاهش قدرت خرید و رکود اقتصاد وجود ندارد اما همه اینها را نمیتوان به وضعیت بد رفاه اجتماعی تعبیر کرد. با توجه به شرایط جدید، زوجین وضعیت واقعی خود را با انتظارات می سنجند و رفتارهای ازدواج و فرزندآوری خود را بر مبنای آن تنظیم میکنند.
- راهکار استفاده از پتانسلی که شما آن را پنجره جمعیت تعبیر میکنید چیست؟
امروز در سطح ملی و حتی بین المللی دو دیدگاه در مورد جمعیت وجود دارد. یک نگرش تنها به تعداد جمعیت نگاه میکند و نگران کاهش نرخ جمعیت است، و بر اساس آن افزایش موالید یک اولویت تلقی میشود. اما نگرش دیگری وجود دارد که تنها کمیت را هدف نمیداند و کیفیت جمعیت و شاخصهای آنرا نیز مد نظر قرار میدهد. بر مبنای این دیدگاه، باید با توجه به نیازهای جمعیتی، منابع موجود مدیریت شود. ما اکنون در شرایطی قرار داریم که سطح باروری کاهش یافته و سن ازدواج بالا رفته و در فرزندآوریها تاخیر ایجاد میشود. در هر کشوری که این اتفاقات میافتد تسهیلاتی برای کاهش یا برطرف کردن موانع ایجاد میکنند. به عبارتی برای ازدواج آسانتر تدبیری میاندیشند. ایجاد امید برای جوانان، فراهم کردن زمینه اشتغال مناسب و پایدار، و ایجاد شغل متناسب با رشته تحصیلی از جمله تدابیری است که میتواند در این زمینه موثر واقع شود. بنابر این، سیاستهای حمایت از فرزندآوری در جای خود لازم است اما در کنار آن باید برای جمعیت جوان و بهبود زندگی آنها نیز تدبیری اندیشید. ایجاد زمینه های اشتغال برای نیروی انسانی جوان تحصیلکرده بویژه زنان باسواد جامعه از اولویتهای فعلی جمعیت برای استفاده از این فرصت طلائی موجود است.
- بر اساس گفتههای شما این نگرانی که جامعه ما اگر سالخورده شود سقوط میکند نگرانی بیدلیلی است.
بله. در دنیای امروز میبینید که ژاپن و آلمان کشورهای سالخوردهای هستند اما بالاترین تولید ناخالص داخلی را دارند. برای آنکه مانند این کشورها در زمان سالخوردگی جمعیت اقتصاد پویایی داشته باشیم لازم است به شرایط فعلی جامعه توجه کنیم و نیازهای جمعیت جوان را مورد توجه قرار دهیم. سرمایه گذاریهای اساسی و زیربنائی و نیز استفاده از نیروی انسانی موجود و فعال همراه با تغییر شیوه زندگی جوانان و میانسالان میتواند سالخوردگی فعال و توام با سلامت را برای جامعه آماده کند.
- اهداف توسعهای چه باید باشد که بتوان هر دو گروه جمعیتی را مورد پوشش قرار داد و نهایتا سالخوردگی سالم و با پیامدهای منفی حداقلی در سالمندی داشت؟
پروفسور ولفگانگ لوتز، جمعیت شناسی اتریشی، مقالهای را با عنوان “بهترین سیاست جمعیتی برای قرن ۲۱” به نگارش درآورده که در آن بیان میکند وضعیت جمعیت در کشورهای دنیا به نحوی است که رشد جمعیت کاهش یافته و این رشد کم جمعیت باعث تغییر ساختار جمعیت شده است. سپس در پاسخ به اینکه بهترین سیاست جمعیتی برای آینده چه میتواند باشد، میگوید دو نوع نگاه به این تغییر ساختار میتوان داشت. میتوان به تعداد جمعیت توجه کرد و سیاستهای افزایش تعداد جمعیت را در دستور کار قرار داد. در این دیدگاه فقط کمیت مهم است. اما یک دیدگاه دومی نیز وجود دارد که میگوید به جای تعداد جمعیت باید به ساختار جمعیت توجه کنیم و منابع موجود را با توجه به ساختار جمعیت و به نحوی که بهبود زندگی مردم را تامین کند، مدیریت کنیم. بر مبنای این دیدگاه باید بینیم منابعی که در اختیار داریم چقدر است و با توجه به آن بهترین گزینه را متناسب به ساختار جمعیت برگزینیم. در ادامه این مقاله اشاره میشود که دو مقوله بهداشت و آموزش بهترین گزینهها برای توسعه یا مدیریت جمعیت هستند. توسعه جمعیت مستلزم افزایش سطح تحصیلات، بهبود کیفیت تحصیلات و افزایش سطح بهداشت است. یکی از ویژگیهای کیفیت تحصیلات ارائه آموزشهای مورد نیاز بازار کار و ارتقاء مهارتهای آموزشی است، که فارغ التحصیلان و افراد تحصیلکرده بتوانند جذب بازار کار شوند. اگر بتوانیم هدف سیاستهای جمعیتی را از این دیدگاه تعریف کنیم میتوان گفت بهترین گزینه را برای ساختار جمعیتی مان در نظر گرفتهایم.
برخی معتقدند اگر جمعیت جوان شود میتواند به پنجره جمعیتی منجر شود، ولی به نظر لوتز ساختار سنی جمعیت که جوان باشد به تنهائی نمیتواند به رشد اقتصادی منجر شود. وی تاکید میکند کهجمعیت جوانی میتواند رشد اقتصادی را نتیجه دهد که کیفیت تحصیلی بالایی دارد. بنابراین، علاوه بر ساختار سنی جمعیت باید به ساختار تحصیلی جمعیت نیز توجه کنیم. هرچه میزان تحصیلات جمعیت و مهارت های آموزش آنان افزایش یابد؛ جمعیتی سالمتر و قدرتمندتر خواهیم داشت.
- سیاستهای فعلی جمعیت را چگونه میبینید؟
سیاستهای جمعیتی به برنامههایی اطلاق میشود که در هر زمان با توجه به ساختار جمعیت به بهبود زندگی منجر شود. تغییر سیاستها امری طبیعی است بنابراین در هر زمان با توجه به شرایط جمعیتی، سیاستها نیز باید تغییر کند. سیاستهای کلی جمعیت در اردیبهشت سال ۱۳۹۳ توسط مقام معظم رهبری در ۱۴ بند ابلاغ شدند. بند اول این سیاستها به ارتقای پویایی، بالندگی و جوانی جمعیت با افزایش نرخ باروری به بیش از سطح جانشینی پرداخته است اما سایر بندها به مواردی همچون رفع موانع ازدواج، تسهیل و ترویج تشکیل خانواده، اختصاص تسهیلات مناسب برای مادران بهویژه در دوره بارداری و شیردهی، ارتقای امید به زندگی، تأمین سلامت و تغذیه سالم جمعیت و پیشگیری از آسیبهای اجتماعی، به ویژه اعتیاد، سوانح، آلودگیهای زیست محیطی و بیماریها و … اشاره دارد. این به معنای آن است که جمعیت ابعاد مختلفی دارد، و سیاستهای جامع جمعیتی باید به همه جنبه های جمعیت توجه داشته باشند.
در سیاستگذاری جمعیتی باید این نکته را در نظر گرفت که برنامه های جمعیتی زمانبر هستند و باید در طول زمان اجرا شوند. نمیتوان برنامههای جمعیتی را در کوتاهمدت به سرانجام رسانید، و به دنبال اثرگذاری کوتاهمدت بود. پایدار بودن سیاستها و اهداف جمعیتی بسیار مهم هستند. نکته دیگر اینکه سیاستهای جمعیتی هزینهبر هستند و تنها با شعار نمی توان سیاستهای جمعیتی را پیش برد. موافقت و داشتن اراده برای تغییر سیاستها اگرچه امری مهم است اما کافی نخواهد بود. شرط کافی برای آن در اختیار داشتن بودجه مناسب است. به طور مثال، قانون اعطاء وام ازدواج در سالهای گذشته در مجلس شورای اسلامی به تصویب رسید ولی به دلائل مختلفی این قانون به مورد اجرا گذاشته نشد. در دولت یازدهم که این سیاست اجرایی شد بخش اندکی از جامعه به آن دسترسی پیدا کردند. علاوه بر آن، سرمایهگذاری برای اشتغال نیز امری زمانبر است و اراده ملی میخواهد. عزم ملی وجود دارد اما ساختار اقتصادی کشور و بودجه ضعیف مانع تحقق این مهم شده است. اینها برخی از الزامات سیاست گذاری جمعیتی است.
درسیاستهای کلی جمعیت که از سوی مقام معظم رهبری ابلاغ شد؛ رئوس کلی سیاستها متنوع است و به ابعاد مختلفی پرداخته است. اجرای تمام ابعاد آن مستلزم آن است که تمام بخشهای مختلف جامعه برای تحقق این اهداف اتفاق نظر داشته باشند. علاوه بر آن سیاستهای جمعیتی چندبخشی است و صرفا وزارت بهداشت تنها عامل اجرای آن نیست. آموزش و پرورش، آموزش عالی، وزارت کار و تمام ارکان اقتصاد کشور باید برای عملیاتی شدن سیاستهای جمعیتی همراهی کنند. مهمتر از آن، نباید سیاستهای جمعیتی را تنها به فرزندآوری معطوف کنیم. درست است که جمعیت کشور نباید کاهش یابد و با شرایطی که وجود دارد باید از سرعت کاهش رشد جمعیت کاست. برای مدیریت سالخوردگی جمعیتی نیز نباید روند سالخورده شدن جمعیت را به صورت تک بعدی نگریست. خوشبختانه امید زندگی در حال افزایش است و باید شرایطی را فراهم کنیم که دوران سالخوردگی توام با سلامت افزایش یابد. تجربه کشورهای دیگر نیز نشان داده که از جمعیت سالخورده استفاده میکنند. در آینده، جمعیت سالخورده تحصیلکرده خواهد بود و میتواند با تکنولوژی پیشرفته کار کند. قطعا در آینده شرایطی فراهم می شود که سالخوردههای آن روز نیز میتوانند خودشان بخشی از رشد اقتصاد آنزمان را رقم بزنند.
- شما بهداشت و آموزش را برای داشتن سالخوردگی سالم دو آیتم بسیار مهم نام بردید. در سالهای گذشته سیستم آموزشی کشور تغییرات زیادی را به چشم دید. در نظام آموزش و پرورش خصوصیسازی سبب شد آموزش با کیفیت بالاتر به تدریج مختص به افراد مرفهتر جامعه شود. در بخش آموزش عالی نیز با تعدد بالای دانشکدههای علمی و کاربردی، پیام نور و حتی گستردگی شعبههای دانشگاه آزاد از کیفیت آموزش به شدت کاهش یافته است. در زمینه بهداشت نیز میبینم بالاترین هزینهها در سبد مصرفی خانوار به اذعان آمارهای اعلامی بانک مرکزی به این بخش اختصاص دارد. با توجه به این شرایط و در صورت تداوم این روند چه تصویری از سالخوردگی ایران در سالهای آتی دارید؟
افزایش سواد و تحصیلات و نیز بهبود وضعیت بهداشت در جامعه از عوامل مهم بهبود سرمایه انسانی در جامعه هستند. در گذشته اکثر جمعیت کشور بی سواد بودند و تنها بخش کوچکی از جامعه به سواد و تحصیلات عالی دسترسی داشتند. ولی خوشبختانه در دهههای اخیر هم تعداد و هم درصد جمعیت باسواد افزایش یافته و همین امر بر سرمایه انسانی جمعیت کشور افزوده است. بهبود وضعیت بهداشتی نیز بر کیفیت زندگی و سلامت جمعیت افزوده است. با اینحال باید در نظر داشت که توسعه کمی آموزش عالی نمیتواند پاسخگوی نیازهای اقتصادی و بازار کار در ایران باشد. رشد قارچ گونه و بدون ضابطه مراکز آموزشی ورشته های دانشگاهی بر کیفیت تحصیلات فارغ التحصیلان و مهارتهای آنها تاثیر منفی دارد، و تنها افراد با مدرک بالا و به تبع آن توقعات بالا را در جامعه افزایش میدهد. بررسی این موضوع نیازمند بحث و گفتمان دیگری است.