کاربرد جنگل تصادفی بقا در تحلیل فاصله ازدواج تا فرزندآوری

کاربرد جنگل تصادفی بقا در تحلیل فاصله ازدواج تا فرزندآوری

مجری: دکتر آرزو باقری

همکار: دکتر مهسا سعادتی

ناظر: دکتر مرجان منصوریان

یک رویکرد ناپارامتری جایگزین برای مدل‌های نیمه-پارامتری (پارامتری) مانند مدل رگرسیونی مخاطرات متناسب کاکس، جنگل‌های بقا هستند که نسبت به درختان بقا واریانس و اریبی کمتری دارند و از قدرت تعمیم‌پذیری بالاتری نیز برخوردار می‌باشند. مهمترین ویژگی جنگل‌های بقا پیچیدگی کم، تفسیر ساده، عدم وجود پیش‌فرض‌های ساختاری و همچنین عملکرد مناسب آنها در اندازه‌گیری اهمیت متغیرهای پیش‌بین مطالعه است. تصادفی شدن نیز به فرایند جنگل بقا به‌منظور ایجاد درختان غیرهمبسته اضافه شده است. در طرح پیشرو، با توجه به اهمیت تحلیل داده‌های فاصله ازدواج تا فرزندآوری با استفاده از جنگل‌های بقا، ابتدا به معرفی انواع جنگل‌های تصادفی ازجمله جنگل‌های تصادفی طبقه‌بندی و رگرسیونی و پس از آن به‌منظور تحلیل این فاصله در مطالعه حاضر، پس از بررسی عدم کارایی مدل رگرسیونی مخاطرات متناسب کاکس، الگوریتم‌های جنگل‌های تصادفی بقا و جنگل بقای استنباط شرطی براساس شاخص‌های مختلف عملکرد پیش‌بینی با هم مقایسه شدند و کاراترین الگوریتم جنگل بقا برای یافتن متغیرهای پیش‌بین مؤثر در این تحلیل انتخاب گردید. پس از انتخاب متغیرهای پیش‌بین مؤثر در تحلیل فاصله ازدواج تا فرزندآوری، درخت بقای کارت به‌منظور طبقه‌بندی مشاهدات براساس متغیرهای پیش‌بین منتخب به داده‌ها برازش و نتایج آن تفسیر شد.

بررسی رابطه نگرش و تقسیم کار جنسیتی با فاصله تولد اولین فرزند تا دومین فرزند در شهر تهران

مجری: دکتر حجیه بی‌بی رازقی نصرآباد

همکاران: دکتر میمنت حسینی­چاووشی و دکتر محمدجلال عباسی­شوازی

ناظر: دکتر عباس عسکری­ندوشن

در تحقیقات متعدد سالیان اخیر که در بسیاری از کشورها برای تبیین باروری انجام شده، تقسیم کار جنسیتی به‌عنوان یک چالش اساسی و مهم مطرح شده است. در این مطالعه تأثیر تقسیم کار و نگرش‌های جنسیتی بر فاصله تولد اول تا تولد دوم بررسی ‌گردید. بدین منظور از داده­های مربوط به ۳۶۳ زن ازدواج کرده ۴۹-۱۵ ساله دارای همسر و یک فرزند شهر تهران استفاده شده است. به‌منظور برآورد فاصله بین تولد اول و تولد دوم از روش کاپلان مایر و برای شناسایی عوامل مؤثر بر فاصله ازدواج تا تولد اول از مدل گامای تعمیم یافته استفاده شده است. نتایج آزمون کاپلان مایر نشان داد میانه فاصله زمان تولد اولین فرزند تا تولد دومین فرزند ۸۴ ماه (فاصله اطمینان ۵۳/۹۳-۴۶/۷۴) است. نتایج آزمون رتبه لگاریتمی رابطه معنی‌داری را بین نگرش‌های جنسیتی و زمان تولد دومین فرزند نشان داد. بر اساس میانه افرادی که نگرش مدرن داشتند، حدود ۳۰ ماه بیشتر از سایر افراد فرزند دوم را به تأخیر انداخته‌اند. نتایج مدل گامای تعمیم یافته نشان داد مشارکت مردان در کارهای داخل خانه تأثیر معنی‌داری بر فاصله تولد اول تا تولد دوم ندارد. اما داشتن نگرش جنسیتی مدرن و انجام امور مربوط به فرزندان به تنهایی توسط زن، فاصله تولد اول تا دوم را افزایش می‌دهد. علی‌رغم گذار جامعه در بسیاری از وجوه از سنتی به مدرن، در تمام گروههای زنان عمده مسئولیت کارهای خانه و فرزندان به‌عهده زنان است. بنابراین تأثیر آن بر تأخیر فرزندآوری و یا کاهش تعداد فرزندان دور از انتظار نیست. لذا پیشنهاد می‌شود در راستای سیاست‌های افزایش جمعیت، و کاهش فاصله تولد اول و دوم، آموزش و پرورش و رسانه‌های جمعی، در جهت آموزش‌هایی برای افزایش مشارکت مردان در کارهای خانه گام بردارند.

بررسی عوامل جمعیتی و اقتصادی‌- اجتماعی مؤثر بر امید به آینده در شهر تهران

مجری: دکتر عادل عبدالهی

ناظر: دکتر سید محمود قاضی طباطبایی

این مطالعه با استفاده از داده‌های پیمایش صورت گرفته با عنوان بررسی تأثیر ابعاد اقتصادی- اجتماعی عقلانیت و رفتار فرزندآوری در شهر تهران در سال ۱۳۹۵، درصدد مطالعۀ عوامل جمعیتی و اقتصادی‌- اجتماعی مؤثر بر امید به آینده در شهر تهران است. جامعه آماری این پژوهش متشکل از ۶۱۰ نفر زن (۸/۵۰ درصد) و ۵۹۰ نفر مرد (۲/۴۹ درصد) است. نتایج نشان داد که؛ با افزایش احساس ناامنی اقتصادی‌-اجتماعی، امید به آینده‌ در بین زنان، در بین افراد دارای تحصیلات دانشگاهی و همچنین در بین افرادی که در مناطق برخوردار و خیلی برخوردار زندگی می‌کنند، کاهش می‌یابد. با افزایش سن در بین مردان، در بین افراد دارای تحصیلات دانشگاهی و غیر دانشگاهی، در بین افرادی که در مناطق کم برخوردار و نیمه برخوردار و همچنین در بین افرادی که در مناطق برخوردار و خیلی برخوردار زندگی می‌کنند، امید به آینده کاهش می‌یابد. با افزایش تعداد فرزندان در بین زنان، در بین افراد دارای تحصیلات غیر دانشگاهی و همچنین در بین افرادی که در مناطق کم برخوردار و نیمه برخوردار زندگی می‌کنند، امید به آینده‌ کاهش می‌یابد و با افزایش هزینه‌های خانوار در بین مردان، امید به آینده آن‌ها افزایش می‌یابد.

بررسی روابط فرزندان بزرگسال با والدین: تماس، حمایت و تعهد

مجری: دکتر فاطمه مدیری

ناظر: دکتر مجید کوششی

در این پژوهش به بررسی ابعاد مختلف کمیت و کیفیت روابط فرزندان بزرگسال با والدین مشتمل بر تماس، حمایت و تعهد در زنان و مردان ۱۸ سال و بالاتر در شهر تهران پرداخته‌ شده است. بر اساس نتایج این پژوهش، روابط فرزندان بزرگسال با والدین در ابعاد مختلف یکسان نیست. به‌طوری که تماس، حمایت عاطفی و تعهد به والدین در سطح بالا گزارش شده و روابط ایشان با والدین از کیفیت بالایی نیز برخوردار است، اما حمایت ابزاری و حمایت مالی فرزندان بزرگسال از والدین در سطحی به‌مراتب پایین‌تر گزارش شده است. همچنین روابط فرزندان بزرگسال با پدر و مادر نیز یکسان نبوده و در همه ابعاد تفاوت معنادار وجود دارد. تحلیل‌های دو متغیره نشان داده وضعیت رفاه فرزندان بزرگسال، وضعیت رفاه والدین، دینداری فرزندان بزرگسال، تضاد زناشویی والدین، فاصله جغرافیایی از والدین عمدتاً با ابعاد مختلف روابط فرزندان بزرگسال با والدین ارتباط معنادار داشته است. فرزندان بزرگسالی که والدین ناتنی دارند یا والدین ایشان مطلقه هستند به‌طور معناداری رابطه کمتری با پدر خود دارند اما این یافته در مورد مادر معنادار نیست. سن والدین، تحصیلات والدین، صور زندگی والدین، وضعیت سلامت والدین، جنسیت فرزندان بزرگسال، تعداد خواهر و برادر فرزندان بزرگسال با برخی ابعاد روابط فرزندان بزرگسال با والدین رابطه معناداری داشته و تحلیل‌های چندگانه نیز این یافته‌ها را تأیید نموده است.

پاسخگویان معتقدند مراقبت از سالمندانی که نیاز به مراقبت دارند بیشتر برعهده خانواده و حمایت مالی از سالمندانی که معیشت ایشان ضعیف است بیشتر برعهده دولت است. ۸/۷۳ درصد از پاسخگویان معتقدند مراقبت و خدمات به والدین وظیفه همه فرزندان است و ۹/۱۲ درصد از ایشان معتقدند حمایت مالی وظیفه پسران و خدمات مراقبتی وظیفه دختران است. در حالی‌که در ۲/۵۲ درصد از پاسخگویان یک فرزند و در ۸/۲۵ درصد از ایشان همه فرزندان به‌طور مساوی خدمات مراقبتی به والدین ارائه می‌دهند که این فرزندان بزرگسال عمدتاً متاهل بوده و با والدین خود هم‌سکنی نبوده‌اند.

میان روابط فرزندان بزرگسال با والدین و توقعات و انتظارات ایشان در این حوزه در برخی ابعاد فاصله زیادی وجود دارد و ۲/۷۳ درصد از پاسخگویان تمایل دارند روابط‌شان با والدین بیش از حال حاضر باشد. ۹/۱۹ درصد از افراد معتقدند عدم تطابق میان روابط فرزندان بزرگسال و والدین به رفتار خود والدین، ۸/۶ به نظرات همسر و فرزندان، ۴/۲۴ به دوری مکانی از والدین، ۲/۲۹ درصد به شرایط شغلی، ساعات کاری و شرایط اقتصادی، مرتبط هست و ۷/۱۹ درصد از پاسخگویان سایر علل یا چند علت را مطرح کرده‌اند. ۷/۵۷ درصد از پاسخگویان در راستای تطابق روابط فرزندان بزرگسال با والدین و توقعات و انتظارات ایشان، راهکار پرداخت حقوق به فرد یا خانواده را مطرح کرده‌اند. ۳/۱۲ درصد معتقدند ایجاد قوانینی در محیط کار به انطباق کمک خواهد کرد. ۱۸ درصد معتقدند باید کلاس‌های آموزش مهارت ارتباطی برگزار گردد و مابقی افراد سایر راهکارها یا ترکیبی از چند راهکار را مطرح کرده‌اند. انگیزه انتقالات در روابط فرزندان بزرگسال با والدین و نتایج تحقیق تأیید کننده تئوری‌های همبستگی، هنجار اجتماعی و تئوری‌های اقتضایی می‌باشد. با توجه به نتایج تحقیق پیشنهادهای سیاستی و مطالعاتی ارائه شده است.

آخرین اخبار

Start typing to see posts you are looking for.